معنی کتل بویین - جستجوی لغت در جدول جو
کتل بویین
گرفتگی ماهیچه
ادامه...
گرفتگی ماهیچه
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کل بویین
شخم شدن، از کار افتادن گرمابه یا آسیاب، کچل شدن
ادامه...
شخم شدن، از کار افتادن گرمابه یا آسیاب، کچل شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
کال –بویین
شکستن دست یا پا، شل شدن، فلج شدن
ادامه...
شکستن دست یا پا، شل شدن، فلج شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
کتک بویئن
سرمازده، کسی که در اثر سرما خود را جمع کند
ادامه...
سرمازده، کسی که در اثر سرما خود را جمع کند
فرهنگ گویش مازندرانی
کاله بویین
آفشته شدن، درهم شدن
ادامه...
آفشته شدن، درهم شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
کوله بویین
انباشته شدن
ادامه...
انباشته شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
مول بویین
دم در نیاوردن و پنهان شدن
ادامه...
دم در نیاوردن و پنهان شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
نئل بویین
کژ شدن به سویی، گردانده شدن، مایل شدن
ادامه...
کژ شدن به سویی، گردانده شدن، مایل شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
تش بویین
روشن شدن آتش
ادامه...
روشن شدن آتش
فرهنگ گویش مازندرانی
خل بویین
زیاد شدن
ادامه...
زیاد شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
زل بویین
زخمی شدن بخشی از بدن بر اثر ساییده شدن با قسمت دیگر بدن
ادامه...
زخمی شدن بخشی از بدن بر اثر ساییده شدن با قسمت دیگر بدن
فرهنگ گویش مازندرانی
کز بویین
تباه شدن، مزه گس داشتن، ناتوان شدن، کنفت شدن
ادامه...
تباه شدن، مزه گس داشتن، ناتوان شدن، کنفت شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
کف بویین
ساییده شدن سم و ناخن اسب
ادامه...
ساییده شدن سم و ناخن اسب
فرهنگ گویش مازندرانی
گل بویین
گل اندود شدن، گل و لای شدن زمین
ادامه...
گل اندود شدن، گل و لای شدن زمین
فرهنگ گویش مازندرانی